مروری تفصیلی بر متن و حاشیه های نوحۀ خبرساز

ساخت وبلاگ

مروری تفصیلی بر متن و حاشیه های نوحۀ خبرساز

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------

اشعاری که میثم مطیعی در نماز عید فطر خواند؛

سیلی از کوخ‌نشین، کاخ‌نشین خواهد خورد / و زمین‌خوار سرانجام زمین خواهد خورد

 

 

 

 

موسیقی 2002 - بنا به نوشتۀ خبرگزاری "تسنیم"، قبل از اقامه نماز عید فطر در مصلای تهران، میثم مطیعی اشعاری با مضامین موضوعات روز داخلی و خارجی از علی‌محمد مؤدب، محمدمهدی سیار، میلاد عرفان‌پور و محمدرضا وحید‌زاده را اجرا کرد.

 

متن کامل اشعار به‌شرح زیر است:

ای هلالی که تماشای رخت دلخواه است
هله ای ماه! خدای من و تو الله است(1)

روز عید است و قنوت است و دعای من و تو
اهل جود و جبروت است خدای من و تو

کبریا و عظمت چیست؟ ردایش آری
عفو و رحمت نمی از بحر عطایش آری

و له الشکر که یک ماه مرا مهمان کرد
و له الحمد گناهان مرا پنهان کرد

بسته شد پنجره عرشی راز رمضان
الوداع ای سحر راز و نیاز رمضان

الوداع ای شب الغوث شب خَلِّصنا
شب قدری که نشد قدر بدانیم تو را

بزم قرآن به سر و بندگی درگاهش
لیلة القدر و نوای «بک یا اللهش»

دم گرفتیم شب گریه به آواز جلی
«بعلیٍ بعلیٍ بعلیٍ بعلی»

دم گرفتیم به ذکری ابدی و ازلی
«بحسین‌بن علیٍ بحسین‌بن علی»

سخت دلتنگ توایم ای مه کامل! رمضان!
ای که از همدمی‌ات نرم شد این دل، رمضان(2)

الوداع ای که لبم را به عطش خوش کردی
در دلم شوق گنه بود تو خامُش کردی

تشنگی را تو چشاندی به من از روی کرم
تا ز یادم نرود تشنگی اهل حرم

یا رب ار هست مرا جرم نبخشیده هنوز
عیدی‌ام را بده و در گذر از آن امروز

کاش فیض سحر و روزه بماند با ما
نور این طاعت سی‌روزه بماند با ما

دل ببندیم به شیرینی امساک ای‌کاش
روزی ما نشود لقمه ناپاک ای‌کاش

ای خوشا روزه هرروزه چشم و دل و کام
ای خوشا شیوه پرهیز ز شبهه، ز حرام

نگذاریم که آید به سر سفره ما
لقمه دوزخی "رشوه" و زقوم "ربا"

پی هر لقمه مبادا که دهان بگشاییم
ما که پرورده نان و نمک مولاییم

کار و همت همه‌ی رنگ و بوی این خاک است
عرق کارگران آبروی این خاک است

به عمل کار برآید به سخندانی نیست
پینه دست کم از پینه پیشانی نیست

کارگر، گرچه عرق، آب وضویش باشد
عرق شرم مبادا که به رویش باشد

آه از آن دست پر از پینه که حسرت بکشد
پدری کز زن و فرزند خجالت بکشد

ای نشسته صف اول! نکنی خود را گم
پی اقدام تو هستند هنوز این مردم

چند روزی تو مقامی به امانت داری
منصبت را نکند طعمه خود پنداری(3)

راه می‌جویی اگر، شیوه مولاست دلیل
قصه آهن تفتیده و دستان عقیل

حرف تبعیض در آیین علی هرگز نیست
آهن سرخ گواه است خط قرمز نیست

پلک بر هم مگذارید که فرصت رفته‌ست
پلک بر هم زدنی فرصت خدمت رفته‌ست

نه آنیم که آموخته غرب شویم
پی هر وسوسه‌ای سوخته غرب شویم

سیلی از کوخ‌نشین، کاخ‌نشین خواهد خورد
و زمین‌خوار سرانجام زمین خواهد خورد

"بیست سی" چیست که تعلیم جهان، از دل ماست
هان که جمهوری اسلامی ایران اینجاست

اگر از غرب رسد نسخه، خودش بیماری‌ست
قرص خواب است ولی چاره ما بیداری‌ست

تا ابد تربیت از مهر ولی می‌گیریم
مشق از غیرت ابروی علی می‌گیریم

ما بر آنیم که در مکتب او دیده شویم
با علی اصغر و قاسم همه فهمیده شویم

تا ابد سستی تسلیم مبادا با ما
وحشت از حربه تحریم مبادا با ما

باز تحریم جدیدی به سِنا رفت که رفت
جسم برجام چو روحش به فنا رفت که رفت

ذوق بیهوده ز برجام خطا بود خطا
تکیه بر عهد عموسام خطا بود خطا

عهد با دزد سر گردنه بستیم ای دوست
بارها عهد شکست و نشکستیم ای دوست

هرچه می‌شد بَرَد از کیسه ما بُرد که بُرد
"بُرد بُرد" این بُوَد آری همه را بُرد که بُرد

گفته بودند که دشمن به تجارت آمد
پیر ما گفت که البتّه به غارت آمد

خواب دیدند صَلاح از طرف بیگانه است
به خود آییم نجات همه در این خانه است

کارزار است، قدم قاطع و محکم بردار
سخن از صلح بگو، اسلحه را هم بردار!

راه ما راه حسین است و به خون روشن شد
تکیه بر تیغ زد آن دم که جهان دشمن شد

نه به دل راه بده واهمه از اخم عدو
نه دلت غنج رود باز به لبخندی از او

دل به لبخندش اگر باخته‌ای، باخته‌ای!
گر ز اخمش سپر انداخته‌ای باخته‌ای!

غم مخور، سست مشو، با صف اعدا بستیز
مژده "لاتهنوا "(4) می‌رسد از جا برخیز

تا بدانند که هان لشکر احمد ماییم
رزمجویان و دلیران محمد ماییم

ذوالفقار علوی بود برون شد ز نیام
مرحبا، دست مریزاد، سپاه اسلام

ناز شست تو دلاور حسن تهرانی
زنده‌ای تا به ابد، فاتح این میدانی

هست مدیون تو امنیتمان تا به ابد
هست ممنون تو ایران و جهان تا به ابد

اینکه چون صاعقه آمد به سرت تکفیری
ذوالفقار است که از غرش آن می‌میری

وقت آن است سر جای خودت بنشینی
با دم شیر مکن بازی، بد می‌بینی!

نوش جان همه‌تان سیلی شش موشک ما
که صدایش برسد تا به ریاض و حیفا

(شترقش برسد تا به ریاض و حیفا!)
این قدَر بمب نچسبان به کمر ای نامرد!

صبر کن موشک ما منفجرت خواهد کرد
ای ابوجهل که در کشتن خود استادی

خر دجالی و افسار به صهیون دادی
ای سیه‌روی که از نفت سعود آمده‌ای

بچه ابلیس که از ناف یهود آمده‌ای
دشمن از ابلهی‌اش در طمع خام افتاد

تشت رسوایی‌اش اما ز سر بام افتاد
جاهلیت چه سعودی و چه غربی یک‌جا

گرم رقصند، عجب منظره‌ای باب هَجا
رقص شمشیر چو در خیمه دشمن برپاست

سپر انداختن و طعنه به شمشیر خطاست
آری آرامش ما مرد خطر می‌طلبد

صبح پیروزی ما خون جگر می‌طلبد
«می‌وزد از همه‌جا بوی گل یاس شهید

از کجا آمده‌اند این‌همه عباس شهید
ذوالجناح از نفس این‌بار نخواهد افتاد

علم از دست علمدار نخواهد افتاد»(5)
در دفاع از حرم، آیینه آن سقاییم

همچو عباس، علمدار ولایت ماییم
این زره پشت ندارد منگر برگردیم

تیغ در دست، به ره، منتظر ناوردیم
قدس ای قبله آغاز که پایان با توست

مهر باطل شدن فتنه شیطان با توست
تو کلید همه گمشدگی‌ها هستی

قدس ای قدس! تو آزادی دنیا هستی
منشینید به غم شام بلا می‌گذرد
راه ما از سفر کرببلا می‌گذرد

 


پی‌نوشت:

1 ــ دعای رؤیت هلال ماه: رَبِّی وَ رَبُّکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ وَ الْمُسَارَعَةِ إِلَى مَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى اللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی شَهْرِنَا هَذَا وَ ارْزُقْنَا خَیْرَهُ وَ عَوْنَهُ وَاصْرِفْ عَنَّا ضُرَّهُ وَ شَرَّهُ وَ بَلاءَهُ وَ فِتْنَتَهُ.

 2 ــ فرازی از دعای 45 صحیفه سجادیه (وداع با ماه رمضان): اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقَّتْ فِیهِ الْقُلُوبُ. خداحافظ، اى همسایه‏‌اى که کنارت قلب‌هایمان رقّت داشت.

 3 ــ بخشی از نامه پنجم نهج البلاغه (که حضرت علی علیه السلام به اشعث‌بن قیس عامل آذربایجان‏ نوشت): وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَة... حکمرانى براى تو طعمه نیست، بلکه امانتى است به‌عهده‏‌ات... .

 4 ــ  آل‏‌عمران: 139: وَ لاتَهِنُوا وَ لاتَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین. و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید.

 5 ــ مطلع دو غزل از مهدی جهاندار.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

علیرضا قزوه بیان کرد:

شعر انقلاب باید مانند شعری باشد که مطیعی در نماز عید سعید فطر خواند

 

 

 

 

موسیقی 2002 - «علیرضا قزوه»، شاعرو مدیر دفتر آفرینش های ادبی حوزه هنری در خصوص شعری که میثم مطیعی در روز عید فطر خواند و حواشی پیرامون آن گفت: مسلما شعری را که میثم مطیعی خواند، تایید می کنم. شعر خوبی بود که آن را چهار نفر از شاعران خوب کشورمان سروده بودند. برخی می گویند زمانش نبود که این شعر خوانده شود. چرا زمانش بود.

وی افزود: شعری که در روز عید فطر توسط میثم مطیعی خوانده شد، از جهت ادبی خوب بود. هرچهار شاعری که این شعر را سرودند، می شناسم.جزء شاعران خوب هستند.در شعر انقلاب بخشی به عنوان شعر اعتراض داریم. این شعر در شعر اعتراض می گنجد.این نوع شعر در ادبیات فارسی و ادبیات جهان سابقه دارد.شاعر باید اعتراض داشته باشد و این شعر، شعر بسیار خوبی بود.فقط به صنایع ادبی در همان بیت « برد-برد» نگاه می کردم دیدم آرایه ادبی را خوب به کار برده است.

این شاعر با اشاره به آرایه های ادبی یکی از ابیات شعری که میثم مطیعی در روز عید فطر خوانده بود، اظهار داشت: در همان بیت « برد-برد» فقط 10 بار حرف « ر » و 9 بار حرف « گ » و 8 بار حرف « ب » تکرار شده بود. این مسئله در واج آرایی اهمیت دارد. برخی می گویند شعر ضعیفی بود.از نظر من این اثر شعر بسیار پخته و قوی ای بود.بعضی ها سر و صدا می کنند و می گویند شعر سست بود. شعر بسیار موضع دار و خوبی بود. شعر انقلاب باید اینگونه باشد این هایی که می گویند این شعر به ما برخورده است. بی خود به این افراد برخورد.

قزوه ادامه داد: از شعری که در روز عید فطر خوانده شد و شاعر آن دفاع می کنم. مداحش، فردی تحصیلکرده و انقلابی است. در جهان عرب وی را می‌شناسند.بسیاری از مداحان ما پایشان را از ایران بیرون نگذاشتند. این مداح در عراق، یمن و سوریه و لبنان شناخته شده است. شعرهایش را می‌خوانند. میثم مطیعی مداح تحصیلکرده و باسوادی است. آقای سیار در شعر و آقای مودب در شعر سپید و کلاسیک ما حرفی برای گفتن دارند میلاد عرفانپور هم جزء شاعران جوان خوب ما است این افراد جزء بهترین سرمایه های انقلاب هستند. هم اکنون تحمل مخالفان بسیار کم شده است دولتی را سراغ ندارم که به اندازه این دولت و حامیانش نسبت به مخالفان کم طاقت باشند. دولت قبل از شما عکسش را آتش زدند. در مقابل این کار می‌خندید. این مسئله خیلی جای صحبت دارد. هر دولتی باشد باید بیشتر از این در مقابل مخالف تحمل داشته باشد. اینها خودشان مشکل دارند این واکنش معنی ندارد و باید تحملتان را بیشترکنید.

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

 

 

 

موسیقی 2002 - «محمدمهدی سیار»، یکی از چهار سراینده متن شعرخوانی نماز عید سعید فطر یادداشتی توضیحی درباره این شعر نگاشته است. متن این یادداشت به شرح زیر است:

خدای مهربان را شاکرم که بار دیگر توفیق یافتیم در این عید فرخنده و از تریبون شعر فارسی، بخشی از دردها و حرف‎های این مردم رنج‎کشیده و این انقلاب مظلوم را بازگوکنیم. این مثنوی نیز یکی از سلسله سروده‌های جمعی است که برای برنامه‎های مهم مداح اهل بیت علیهم‌السلام میثم مطیعی مثنوی‎هایی با درون‌مایه اجتماعی و ناظر به مسائل روز سروده‌ایم.

اکثر این مثنوی‎ها همزمان با وقایع مهمی مثل 22بهمن، انتخابات ریاست جمهوری، روز قدس و عیدفطر در سال‎های اخیر اجرا و با استقبال فراوان مردمی مواجه شدند. مثنوی امروز نیز بارها تکبیر و تشویق نمازگزاران تهران را برانگیخت و با تحسین شخصیت‌های برجسته نظام از طیف‌ها و سلیقه‌های گوناگون سیاسی نیز مواجه شد، همان‌هایی که مخاطب بیت‌های «ای دوستان که در صف اول نشسته‌اید» و «ای نشسته صف اول! نکنی خود را گم» بودند.

بد نیست بدانید بلافاصله پس از اجرای شعر، یک عضو ارشد تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای این شعر را «عالی» خواند و یکی از فرماندهان ارشد نظامی بُرد این شعر را فراتر از موشک‌ها برآورد کرد.

شنیده‌ام بعضی از صفحات و رسانه‎های عموماً تندروی سیاسی این شعر را دشمنی و توهین به رئیس‎جمهور محترم جناب آقای روحانی تلقی کرده‎‎اند. حقیقتا نمی‌دانم کدام بیت یا ابیات از این مثنوی حدوداً هفتادبیتی را می‌توان مصداق چنین برچسبی دانست.

در حالی که تلاش ما و جناب آقای مطیعی همواره این بوده که ضمن بیان نقدها و درد دل‎های مردم خطاب به مسئولان دولت و قوه قضاییه (در مباحثی همچون کار، حقوق کارگران و عدالت و مبارزه با فساد و زمین‌خواری) رویکردی خیرخواهانه و همدلانه نسبت به «صف اول‌نشینان» داشته باشیم و نوک تیز حملات به سوی دشمن خارجی به ویژه آمریکا، اسرائیل و داعش باشد.

بیت مربوط به «روح و جسم برجام» که شاید تندترین بیت این مثنوی به‌حساب آید ترجمه‌ای‌ست ساده از متن نامه «دکتر محمدجواد ظریف» به خانم «موگرینی» در اعتراض به «تحریم‌های جدید سنا».

این رویکرد همدلانه به گونه‌ای بوده است که برای مثال عده‎ای از مخاطبان، مثنوی انتخابات با عنوان «جشن جمهوریت» -که پیش از تأیید رسمی انتخابات ریاست جمهوری اخیر توسط شورای نگهبان سروده و اجرا شد- را هواداری محض از دکتر حسن روحانی تلقی کردند، به خاطر ابیاتی چون:

هست ملت همه یار تو، چه باک از دشمن

همه هستیم کنار تو، چه باک از دشمن

نکته جالبی از احتیاط و و روحیه فراجناحی آقای مطیعی که باید متذکر شوم این است که در بیتی از همین شعر عید فطر، آنجا که به موضوع «بیست‎سی» پرداخته بودیم، از استعاره‎ای برای نشان دادن ناکارآمدیِ نسخه‌های غربی تعلیم و تربیت استفاده شده بود، اما آقای مطیعی با این استدلال که از این بیت ممکن است جسارتی به رئیس جمهور محترم برداشت شود (با اینکه ابیات قبل و بعد کاملاً مرجع این استعاره را که غربیان هستند روشن می‌کرد) و موجب سوءاستفاده شود، این بیت را حذف کرد.

«بیست سی» چیست که تعلیم جهان، از دل ماست

هان که جمهوری اسلامی ایران اینجاست

اگر از غرب رسد نسخه، خودش بیماری ست

قرص خواب است ولی چاره ما بیداری ست

«نور خورشید طلب حاجت مهتابی نیست

که دوا در کف هر دکتر قلابی نیست!»

چنانچه می‎بینید معنای استعاره «دکتر قلابی» در بیت سوم کاملا روشن است و به نسخه‎نویسی بیگانگان برای فرهنگ سرزمین ما اشاره دارد، اما با اینحال آقای مطیعی برای رعایت چنین احتیاط‎هایی از خواندن آن سر باز زدند.

سخن آخر اینکه، از نقد برادرانه نباید ترسید، آنچه ترس دارد و به نقدهای تند و مغرضانه دامن می‎زند، سرکوب و تحریف هرگونه نقد منصفانه است.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

تحلیل ساختاری و محتوایی شعرخوانی عید فطر 1396

«حمایت از روحانی یا حمایت از داعش؟!»

 

موسیقی 2002 -  بنا به نوشتۀ "رجانیوز"، در پی هجمۀ زنجیرواری که پس از مراسم عید فطر به شعرخوانی دکتر میثم مطیعی انجام شد، حسن صنوبری از شاعران و منتقدان ادبی کشور در یادداشتی به تحلیل ساختاری محتوایی این شعر و نیز حواشی رسانه‌ای و سیاسی این شعرخوانی و پیام‎هایش پرداخته است. یادداشت صنوبری را در ادامه می‌خوانید:

 

«حمایت از روحانی یا حمایت از داعش؟!»

«تحلیل ساختاری و محتوایی شعرخوانی عید فطر 1396»

 

یک

قال مولانا امیرالمومنین :

قل الحق، و لو علی نفسک

ننوشتن این یادداشت را شرافتم، اقتضاء نمی‎کرد. 

 

دو

قضاوت کار بدی نیست، وظیفۀ هر انسان اخلاق‌مداری در بسیاری از مواقف قضاوت است، آنچه نکوهیده است قضاوت شتاب‌زده و برداشت سریع، بی‎تأمل و بی‎تحقیق است. در ماجرای «آتش به اختیار» ابتدا دیدیم بعضی از دوستان روشنفکر و در نهایت بعضی از حضرات ظاهرا حزب‎اللهی هم سخن رهبری را حتی یک‎بار کامل گوش نداده بودند و اقدام به قضاوت، برداشت شخصی، مخالفت‎های آشتین و موافقت‎های شدید کردند. امری که باعث شد روز گذشته، آیت‎الله خامنه‎ای رهبر فرزانۀ انقلاب در خطبه‎های نماز جمعه این استعاره را دوباره توضیح دهد، و فرصتی از فرصت‎های جهان اسلام به خاطر این کژفهمی‎ها محدود شود، در حالیکه ایشان در سخنرانی اولشان هم منظور فرهنگی خود را واضح بیان کرده‎بودند.

بدا به حال جامعه‎ای که پیش از تامل و تفکر و تحقیق، اقدام به موضع‎گیری و اعلام نظر می‎کند. بدا به حال گروهی که تلاشی برای فهم حقیقت نمی‎کند و علیهش موضع می‎گیرد. شاید مشکل این است که اظهارنظر سریع و به‎روز، به‎خودیِ خود در جامعۀ رسانه‎زدۀ ما فضیلت انگاشته شده است. شاید هم مشکل به خاطر دشواری‎های زندگی و معیشت است که از ما فرصت تفکر و تحقیق را گرفته، و البته مشکل بعضی هم همان مشکلی قدیمیِ همرنگی با جماعت از ترس رسوایی‎ست: و بدا به حال گروهی که حقیقت و مظلومیتش را می‎فهمد اما از بیان آن و دفاع از آن می‎هراسد.

 

سه

هنگام شعرخوانی صبح عید فطر آقای دکتر مطیعی من هم در مصلی امام خمینی حضور داشتم و شعر را با دقت گوش کردم. در شنیدن نخست، شعر بسیار تحسین‌برانگیز بود و مرا به وجد آورد، چنانچه بارها و بارها تحسین و تشویق نمازگزاران تهرانی را هم برانگیخت. وقتی پس از مراسم نماز به خانه آمدم و سراغ جهانِ شلوغ رسانه رفتم، دیدم صفحات و افراد زیادی با عصبانیت و توهین و فحاشی، از "توهین‎های شنیع و تندِ مداح عید فطر به رئیس جمهور" گفته‎اند!  با شناختی که از ادب، تقوا و فرهیختگی آقای مطیعی داشتم واقعا شگفت‎زده شدم. گفتم یعنی ایشان در صفحه‎ای مصاحبه‎ای چیزی مثل بعضی‎ها شروع به فحاشی کرده است؟! یا آیا در شعرخوانی ابیات توهین‎آمیزی بوده که من متوجه نشدم!؟ طبیعتا حدس نخستین که درست نبود، اما برای سنجش حدس دوم بارها متن کامل شعر را از ابتدا تا انتها خواندم. هنوز هیچ بیتی پیدا نکردم که توهین به رئیس جمهور باشد و در شگفتم از نمازها و روزه‎های کسانی که هنوز یک روز از ماه رمضان نگذشته، روزه خود را با دروغ، بدگمانی و افترا به یک مومن افطار کردند.

البته این شعر، بیت‎های خیلی تند و محکمی هم دارد، یک احتمال هم این است که کسانی که آن برداشت‎ها و دعواها را شروع کرده‎اند، آنقدر با خوانش و فهم شعر بیگانه بوده‎اند که بیت‎های تندِ ضدّ داعش آقای مطیعی را ضدیت با آقای روحانی و دولت برداشت کرده‎اند؛ بیت‎های صریح و البته زیبایی چون:

این قدَر بمب مچسبان به کمر ای نامرد!

صبر کن، موشک ما منفجرت خواهد کرد!

اما این شعر توهین به رئیس جمهور ندارد. بله این شعر نقد دارد، نقد جدی هم دارد، اما نه در قالب توهین و بی‌ادبی. نکند کسانی که این غائله را راه انداخته‎اند بر این باورند که کسی حق نقد دولت و دولت‎مردان را ندارد؟! کدام اندیشۀ اسلامی، کدام باور شیعی و کدام نحلۀ اخلاقی می‎گوید انتقاد از حاکمان، مسئولان و صاحبان قدرت و ثروت و رسانه، آن‌هم برادرانه، آن‌هم دربرابر اشتباهات فاحش و رنج‎های بیشمار مردم ممنوع است؟ چه کسی به اینان اجازه داده است منتقد را (ولو مشفق و مودب) تحقیر و سرکوب کنند؟ و برفرض که بعضی چنین باورهایی را داشته باشند، آیا فکر می‎کنند می‎توانند دهان حقیقت‎گو را بدوزند؟!

 

چهار

اگر بخواهیم از لحاظ ادبی این شعر را بررسی کنیم،  مثنوی عید فطر قطعا در ژانر و گونۀ ادبی خودش امتیاز بالایی می‎گیرد. زیبایی‎شناسی و ارزش‎گذاری شعرهایی که برای اجرا در یک مراسم مداحی آن‎هم با تم و درونمایۀ اجتماعی سروده می‎شوند، قطعا با شعرهای ادیبانه و ساختارمحور متفاوت‎اند، این شعرها باید ساده، معنامحور و  قابل‎فهم برای عموم مردم باشند. با این‎حال شگفت‎آور بود که ابیات بسیاری از این شعر کاملا فنی و با ارزش ادبی بالا سروده شده بودند. البته همین شعر اگر با سایر شعرهای فنی و ادبی منتشر شده در کتاب شاعرانش مقایسه شود نمرۀ کم‎تری می‎گیرد؛ به همین خاطر من این شعرها را بیشتر «خطابه‎شعر» می‎دانم و نه «شعر محض»، اما مهم این است که این خطابه‎شعرها حتی در مقایسه با خیلی شعرهای مدعی، نمرۀ بالاتری می‎گیرند. مهم‎ترین ویژگی این مثنوی برای یک منتقد ادبی، ارزش ساختاری و پیوستگی روایی آن در عین تعدد معانی و مضامین مطروحه در اثر است. شعر عیدفطر96 هم تم (درون‎مایه) عرفانی دارد، هم تم زاهدانه، هم تم تعلیمی، هم تم اجتماعی، هم تم سیاسی و هم تم حماسی. همچنین، مضامین و سخن‎های فراوانی از موضوع شب قدر، عید فطر، ماه رمضان، تا موضوع عدالت اجتماعی و رنج‎های کارگران، تا موضوع آسیب‎شناسی سیاست‎های فرهنگی و «بیست‎سی»، تا موضوع اخلاقی کسب رزق حلال و پرهیز از مال شبهه، تا موضوع سیاست خارجی و «برجام»، تا موضوع مقابله با جریان‎های تکفیری و فتنه‎های آل سعود، تا  موشک‎های انتقامی ایران به سوی داعش و نیز موضوعات دیگری را درخود دارد؛ اما نکته اصلی اینجاست که همۀ این مفاهیم و مضامین در یک شعر است و همه هم هنرمندانه با ساختاری واحد، اندام‌وار و پیوسته به هم بیان شده‎اند.

دومین زیبایی و ارزش‎مندی مهم این شعر برای یک پژوهشگر ادبیات، تک‎بیت‎های درخشان و نیمه‎مستقل در بینابین سطرهای چنین شعری است. وقتی با یک مثنویِ قصیده‎وارِ سیاسی اجتماعی مواجهیم طبیعتا اصل انتظارات ما در محور عمودی شعر است، نه محور افقی. طبیعتا منتظر استفاده از ظرفیت‎های میراث شعر سبک خراسانی هستیم، نه شعر سبک هندی. اما شگفتی این شعر این بود که بین این دو عالم و این دو فضای دیگرگون حرکت کرده بود و زیبایی‎های فراوانی را آفریده بود. به این تک‎بیت‎ها دقت کنید:

رقص شمشیر چو در خیمه دشمن برپاست

سپر انداختن و طعنه به شمشیر خطاست

بعضی از این بیت‎ها به تنهایی یک شعر کاملند. 

یا این بیت:

کارزار است، قدم قاطع و محکم بردار

سخن از صلح بگو، اسلحه را هم بردار!

همچنین بیت‎هایی چون:

به عمل کار برآید به سخندانی نیست 

پینۀ دست کم از پینۀ پیشانی نیست!

کارگر، گرچه عرق، آب وضویش باشد

عرق شرم مبادا که به رویش باشد

این سطر «پینۀ دست کم از پینۀ پیشانی نیست» را انگار خود صائب تبریزی یا کلیم کاشانی در ظهور دوبارۀ خود سروده باشد!

و یا این بیت زیبا:

سیلی از کوخ‎نشین، کاخ‎نشین خواهد خورد

و زمین‌خوار سرانجام زمین خواهد خورد!

جناس‎ها و ایهام قدرت‎مند این بیت می‎تواند به عنوان شاهد مثالی به یادماندنی در کتاب‎های بلاغی و آرایه‎های ادبی بیاید

و نیز بیت‎هایی از این دست:

دل به لبخندش اگر باخته‌ای، باخته‌ای!

گر ز اخمش سپر انداخته‌ای، باخته‌ای!

 

(شنیدم ترانه‎سرای ترانۀ ضعیف سریال «نفس» هم به تازگی درباره این شعر اظهار لحیه کرده‎اند و این شعر سخته و زیبا را «سُست» و «شتا‎بزده» خوانده‎اند. از طرف من به ایشان سلام برسانید بگویید شما یک نفر دیگر لطفا درمورد ساختار و ادبیت متون نظر ندهید! شما لطفا فقط درمورد محتوا اظهار نظر بفرمایید، ما می‎شنویم، بالاخره هرکس در کاری استاد است، فلذا نقد را به اهلش بسپارید، شما همان فحشتان را بدهید طبق معمول. یا دست‎کم بگذارید چندسالی از خاطرۀ «کجا رفته بودی که از رد تو | یه رویای نزدیک با من نماند » در ذهن اهالی ادبیات بگذرد، بعد وارد گود نقد دیگران شوید!)

 

پنج

زین‎پیش چندبار پیش آمده بود که یک مداح به خاطر خطایی کوچک یا بزرگ مورد فحاشی و توهین و انتقادهای فراوان قرار گیرد، راستش را بخواهید در اکثر آن موارد، جدا از انتقادهای نامنصفانه و فحاشی‎ها، من خود مداح را مقصر می‎دانستم، چه اینکه کسی که قرار است زبانِ ذکرِ اهلِ بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) باشد، باید بسیار پاکیزه‎سخن، منصف و اخلاق‎مدار باشد و هیچ قصوری از او در این‎باب نباید سر بزند. اما امروز فهمیدم بسیاری از آن انتقادها و فحاشی‎ها علیه فلان مداح، واقعا به خاطر اشتباه آن مداح نبوده، بلکه برخاسته از حنجرۀ افراد، جریان‎ها و قدرت‎هایی‎ بوده‎است که می‎خواستند صدای مکتب اهل بیت (علیهم اسلام) و حنجرۀ یادآوری‎کنندۀ تعالیم ایشان در جامعه خاموش شود. چون این گروه حتی مداح فرهیخته، اهل ادب و اخلاقی چون میثم مطیعی را که همواره از حاشیه‎آفرینی و حتی وابستگی به یک حزب سیاسی خاص دوره بوده است را هم نمی‎توانند تحمل کنند و انتقادهای برادرانه و نصیحت‎های دیروز او را فحاشی و توهین عنوان کردند. در حالیکه در متن شعرخوانی او این اتفاق نیفتاده است. یادمان نرود، میثم مطیعی یک مداح بی‎چاک و دهان و چاله میدانی نیست، میثم مطیعی، میثم مطیعیِ مناجات‌خوانِ مرحومِ آیت‎الله حاج‎‌آقامجتبی تهرانی است، میثم مطیعیِ فرهنگ‎سازِ مراسم بزرگ اربعین است، میثم مطیعی استاد و مدرس مسلط دانشگاه با دکترای علوم قرآن و حدیث است، میثم مطیعی حماسه‎خوان علیه تهدیدهای داعش و اسرائیل و دشمنان این سرزمین است؛ کسی که در هیچ انتخاباتی از هیچ نامزدی حمایت نکرد، وابسته و بلندگوی هیچ حزب خاصی نشد و همواره صدای گویای مردم ایران و انقلاب اسلامی در بیان رنج‎های مستضعفین و در مواجهه با دشمنان خارجی بوده است. تحقیر و تحریف کردن چنین سرمایه‎های ارزشمندی برای یک جامعۀ ایمان‎گرا و انقلابی، البته از سوی دشمنانش طبیعی است اما از سوی دوستانش بی‎گمان ناشی از جهالت و کوته‎فکری است. کسانی که از دین، این حنجرۀ متین و منطقی را هم نتوانند تحمل کنند، با این مداح و آن مداح و این حزب و آن حزب مشکل ندارند، می‌خواهند صدای اسلام و اخلاق در جامعه خفه شود.

 

شش:

چه با نگاه «تحلیل محتوا» و چه از منظر «نشانه‎شناسی» این شعر را بی پیش‎داوری و غرض مطالعه و بررسی کنیم می‎بینیم گوینده سه خطاب و دیالوگ اصلی دارد. یکی خطاب معنوی و عرفانی است که با مخاطب نفس و خدا و برادر ایمانی است و عموما با تمنا و تحسر همراه است، در این خطاب گوینده خود و دیگران را به معنویت و اخلاق دعوت می‎کند، دوم خطابی اجتماعی و ناظر به سیاست داخل است که مخاطبش عموم مسئولان قوا است و در بعضی موارد به‌طور اختصاصی دولت‌مردان است، در این خطاب گوینده از زبان یک فرد مسلمان در جامعه اسلامی مسئولان را نصیحت می‎کند و به آنان در قبال خطرات و اشتباهات تذکر می‎دهد؛ و سوم که خطابی حماسی است و مخاطبش دشمن خارجی به ویژه تکفیری‎ها، داعش و حامیان آن‎هاست، در این خطاب گوینده با تلخی و تندی با مخاطب خود سخن می‎گوید و رجزگونه به آنان در قبال تجاوز و بدخواهی‎شان هشدار می‎دهد. وقتی این سه خطاب را در کنار هم بگذاریم، مخصوصا در چنین عید فرخنده و روز مهمی، می‎توانیم سیر اصلی شعر در درون‎مایه و محتوا و پیام اصلی آن را تفسیر و تحلیل کنیم. با کنار هم قراردادن این دیالوگ‎ها پیام اصلی شعر «رفع مشکلات فردی و داخلی و سرانجام اتحاد و استحکام در برابر دشمن خارجی» است. یعنی نوک حملۀ اصلی، لحن تند و هشدارهای ناهمدلانۀ شعر به سوی دشمن خارجی، به ویژه داعش است (البته پیش از شروع تحلیل‎های سریع و زنجیره‎ای رسانه‎های مغرض و به تبع آن چهره‎های سیاسی یا سیاست‎زده که با بهترین احتمال از سر بی‎اطلاعی آن تحلیل‎ها را ادامه دادند) حال اگر کسی (ولو با بهانۀ حمایت از دولت و اهتمام به مظلوم‎ساختن آقای روحانی) نوک همۀ این حملات نشانه رفته به دشمن خارجی را به سمت داخل برگرداند و لحن تند ضد داعش را ضد آقای روحانی تفسیر کند، به نظر شما دارد از آقای روحانی حمایت می‎کند؟ یا در حقیقت دارد از داعش حمایت می‎کند؟!

اتفاقی که امروز افتاد چنین بود. چند انتقاد معمول از دولت‌مردان انجام شد و چند موشک به سمت داعش شلیک شد، اما گروهی با ادعای حمایت از آقای روحانی و نفرت از تفرقه، مسیر موشک‎ها را از دیرالزور به سمت پاستور هدایت کردند! کاری نداریم که آیا این موشک‎ها به آقای روحانی اصابت می‎کند یا نه (در حالیکه در متن شعر هیچ توهینی نسبت به رئیس جمهور حضور ندارد) مهم این است که قطعا دیگر تعدادی از این موشک‎ها به داعش نمی‎خورد و اتفاقا موجب تفرقۀ داخلی می‎شود! حال به من حق بدهید درمورد مبدأ داعشی-اسرائیلی آغاز این تحلیل‎های مبتنی بر دروغ، افترا و تحریف مطمئن باشم.

 

هفت:

و قال الله فی کتابه:

«من الذین هادوا یحرّفون الکلم عن مواضعه»

صدق الله العلی العظیم

 حسن صنوبری

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

یادداشت «حامد زمانی» به مناسبت هفتم تیر، سالروز شهادت شهید بهشتی:

هم چپش و هم راستش، ریش دار و بی ریش ...!

 

 

 

 

موسیقی 2002: «حامد زمانی» یادداشتی را به مناسبت هفتم تیر، سالروز شهادت شهید بهشتی منتشر کرده که متن آن در ادامه می آید.

 

تقدیم به منصور نظری

امروز ٧تیر بود
سالروز شهادت شهید بهشتی 
روز قوه قضاییه

و سالگرد تولد آهنگ7 تیر؛
آهنگی که گفتیم یک آهنگ نیست؛ بلکه آغاز مسیریست برای تحقق رسالت موسیقی مبارزه
برای فریاد زدن عدالت اسلامی
برای ساختن دنیایی که
"حق مظلوم ازظالم بدون لکنت گرفته می شود"
مسیری که چون حرف دارد؛ دشمن هم دارد؛ هم تیغ می کشد؛ هم زخم می خورد؛

فحش نمی دهد اما فحش می خورد؛
رسالتش حرف زدن است؛
گفتن مشکلات است؛
می گوید تاخط گم نشود!
تا از مظلومان حمایت کند؛

مظلومانی که نه به جناح خاصی وصل اند
ونه سیاسی اند!
مثل اشعارخوانده شده در نماز عید فطر امسال

رسالتش گفتن ازاینهاست؛
از اصلِ ماجرا!
و وای برروزگاری که درآن تا استفاده سیاسی نداشته باشی حرفت شنیده نمی شود و اهمیتی نخواهی داشت؛

رسیدن به حق پیشکش!
اما برای من و تو تکلیف روشن است

تکلیف، گفتن است؛
از منصور نظری های مظلوم و بی دفاعِ حبس کشیده شلاق خورده!
از شلاق خوردگان معدن آق دره

ازمتضررین اختلاس صندوق ذخیره فرهنگیان
از کامیونداران معترض
از نجومی بگیران
از زمین خواران وابسته به برخی نهادها
از معدنچیان آذرشهر
ازمعترضین کتک خورد  مسکن مهر
ازطالبین شفاف سازی هزینه های انتخاباتی
ازخرید وفروش کرسی های حاکمیتی و قانونگذاری
ازمعرفی مفسدین و اختلاسگران بانکی
هم چپش!
هم راستش!
اما فاجعه آنجاست که این اصل ماجراها وسط های وهوی بازیها و دعواها و لشگرکشیهای رسانه ای وجناحی گم می شود!
و بازچیزی که عوض می شود جای اصل وفرع است وجای سوال کننده وپاسخ دهنده!
اصل گم می شود؛بهمراه کلی اتفاق خوب که دارد می افتد و درغربت وتحریم رسانه ای خفه اش می کنند!
و دوباره چندسال بعد کاسه ی چه کنم دست می گیریم ودنبال بازسازی و بازتعریف چیزهایی می افتیم که امروز داریم وقدر نمی دانیم!
اما

مطمئن باشید ازپای نخواهیم نشست؛
تا روزی که:
سیلی از کوخ نشین کاخ نشین بخورد

وسرانجام زمین خوار زمین بخورد
.. چراکه ما موجیم وشما کف روی آب!
تلخ است برایتان؛

اما"رفتنی" هستید!
سختتان است اما میروید!
یعنی باید بروید!
منطق خدا ومردم اینست!
تنتان میلرزد از گوشه ای و طعنی؟

بایدهم بلرزد!
ازهرسنخ و دسته ای که باشید

چپ یا راست؛
این طرف وآن طرف
ریش دارو بی ریش،
بی ریشه اید!
بالانشین نه "از"مردم است نه"با"مردم،

بی پرده
"بَر" مردمید
نه مردمِ بی درد
بلکه مردمی که درد دارند
هزینه داده اند
خون داده اند
زجرکشیده اند
مردمی که صاحب انقلابند!
قاضی القضات باشیدیا وکیل الرعایا

رییس الوزرا باشید یاخزانه دار،
کج بروید ازمردم نیستید!
مَرد باشید!
"بهشتی" که نیستید!
لااقل ادایش را دربیاورید!
 حامد زمانی

٧تیر ٩۶

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پاسخ میلاد عرفان پور به مشاور روحانی درباره شعرخوانی مطیعی ؛

ما در دوران انقلاب اسلامی هستیم نه صفویه و قاجاریه

 

 

موسیقی 2002 - بنا به نوشته خبرگزاری فارس، «میلاد عرفان پور»، یکی از شاعران مداحی میثم مطیعی پیش از نماز عید فطر در پاسخ به حسام‌الدین آشنا درباره مطلبی که پیرامون این شعر نوشته بود، گفت:

۱. نخست اینکه از نوشته شما برمی آید که مداحی را منحصر به مدح و مرثیه ی فارغ از موضع سیاسی اجتماعی می دانید و این خود موجب حیرت است چرا که ما در دوران انقلاب اسلامی هستیم نه صفویه و قاجاریه.ضمنا اگر مداحی و نقادی قابل جمع نیست قطعا مدیریت اجرایی کشور و ژست اپوزوسیون نیز هیچ سنخیتی ندارند.


۲. دودیگر اینکه از دسترنج قلم شما برمی آید که جایگاه شعر و تأثیر آن را که به واقع، هنر اولین ایران زمین است، دست کم گرفته اید. شعر قرن ها مهمترین رسانه ایرانیان بوده و اکنون هم تأثیر شگرف خود را دارد و همین ماجرا گواه برآن. شاعر حق دارد از دردهای مردم بگوید، حق دارد حدیث حضرت امیر(ع) را به مسئولان یادآوری کند، حق دارد از کارگران و کوخ نشینان دفاع کند، حق دارد داعش را هجو کند و حق دارد بیاندیشد و منصفانه نقد کند.


۳. سومین نکته این است که بر اساس نوشته شما حدس قوی بنده این است که یکبار اول تا آخر شعر را نخوانده اید و اگر خوانده بودید به یقین در این شعر به بیتی برنمی خوردید که توهین و هتک حرمت فرد خاصی درآن باشد. اگر یافتید بگویید.


۴. در آخر تاکید می کنم بنده و دیگر دوستان شاعرم هرچه گفتیم از سر صدق و باور قلبی و محبت به کیان ایران و اسلام بوده و ما قلبا پشتیبان شما و دولت محترم دوازدهم خواهیم بود این شعر یکی از نشانه های این پشتیبانی ست که هیچ دولتی جز با انتقاد دلسوزانه و صدالبته تحمل و پذیرش آن، نپاییده است.
میلاد عرفان پور.۷ تیر۹۶

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

.

توضیحات میلاد عرفان‌پور درباره نوحۀ مطیعی

موسیقی 2002 - بنا به نوشتۀ خبرگزاری فارس، «میلاد عرفان‌پور» شاعر جوان و انقلابی کشورمان درباره شعری که میثم مطیعی پیش از نماز عید فطر خواند، گفت:

متاسفانه برخی سیاسیون افراطی محتوای این شعر انتقادی که کاملا محترمانه و با رعایت ادب برای بیان حرف اقشار مردم انقلابی سروده شده را به خود گرفته‌اند.

این که چرا مصداق بعضی بیت‌ها را خود دانسته‌اند بماند اما امیدواریم ظرفیت انتقادپذیری و بیان آزادانه حرف مردم برای برخی مسئولین و هواداران افراطی آنها سنگین تر از اهانت های بی‌پاسخ مانده دشمن نباشد.

امیدوارم عیدی همه ما در این روز عزیز سعه صدر و آزادگی و سربلندی باشد بیش از پیش.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

رویدادهای موسیقی پاپ ......
ما را در سایت رویدادهای موسیقی پاپ ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8music2002f بازدید : 189 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 16:25